عنوان: پیشینه تشیع در میان اصحاب پیامبر اعظم(ص)
موضوع: تشیع
سخنران: حجة الاسلام و المسلمین محمدامین پورامینی
برگزار کننده: مدرسه عالی فقه و معارف اسلامی
متن :
بسم الله الرحمن الرحیم
این موضوع از زوایای گوناگون قابل توجه است. دستانی در گذشته و اکنون در کار است که میکوشد شیعه را به عنوان پدیدهای که پس از پیامبر (ص) در میان امت اسلامی پدید آمد و با انگیزههای گوناگون شکل گرفت معرفی کند. از سویی دیگر باز هم در تبلیغات میخواهند شیعه و اصحاب پیغمبر (ص) را رو در روی هم قرار دهند. گویا شیعه با یاران پیغمبر و صحابه ارتباطی ندارد و به همه آنان با دید منفی مینگرد. محور دوم موضوع بحث ما نیست. دیدی که ما به صحابه داریم با آنچه در صحیح بخاری[1] آمده مطابق است که در روز قیامت پیغمبر اکرم عدهای از اصحابش را که به سمت جهنم برده میشوند مینگرد و ایشان میفرماید: خدایا! اصحابی اصحابی؛ اینان یاران مناند. به ایشان پاسخی میگویند: نه! لم یزالوا مرتدین علی اعقابهم منذ فارقتهم و در نقل دیگر آمده است: إنهم لیسوا من اصحابک إنهم ارتدوا بعدک علی ادبارهم القهقری؛ اینان از یاران تو نیستند. پس از تو، از تو به سوی جاهلیت روی گرداندند. واضح است که مقصود از جاهلیت، جاهلیت فکری است. بازگشتِ زمانی که نیست، بازگشت فکری است. اساس سخن ما این است که آن دسته از یاران پیغمبر که همراه ایشان بودند و پس از ایشان از راه و روش و منش رسول اکرم (ص) جدا نشدند، ما همگام با آنها وهمراه با آنها و دوستدار آنانیم. پس رویارویی و تقابل شیعه و صحابه از اساس درست نیست. بله! ما قائل به عدالت همه صحابه نیستیم وهر کسی باید پاسخگوی اعمال و کردار و رفتار خود باشد و این یک مشی منطقی و اندیشهای عقلانی و منطبق با واقعگرایی است.
موضوع دیگر بحث پیدایش شیعه و زمان پیدایش شیعه است. اگر مراحل تاریخی را برای مذاهب در نظر بگیریم، اقدم المذاهب (قدیمی ترین مذهب)، مذهب شیعه است. گرچه عنوان مذهب جعفری از آن روی است که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) با بهرهگیری از شرایط خاص سیاسی اجتماعی دوره خود توانست نقش بینظیری از خویش ایفا کند و با گسترش معارف اصیل اسلامی که ریشه در منبع وحی داشت علمدار و عنوان این مذهب گردد، ولی ریشه را باید در زمان پیامبر (ص) جست وجو کرد. البته امام صادق (ع) همان شخصیتی است که ابوحنیفه و مالک و کسانی این چنین نزد او درس خواندند و پس از آن نوبت به شافعی و احمد بن حنبل میرسد، پس در واقع اساس مذهب شیعه برمیگردد به استاد افراد یاد شده. روشن است که استاد بر شاگرد مقدم است.
خوب ببینیم معنای واژه شیعه چیست؟ جوهری در کتاب صحاح، جلد سوم، ص124 ماده (شیع) میگوید: شیعة الرجل اتباعه و انصاره؛ شیعه به معنای این است که از پیروان و یاران او شمرده میشود. این معنای لغوی است. پس شیعه به معنای پیروان، یاران، اصحاب و انصار است. ادعای ما این است که این واژه در دوره پیغمبر اسلام (ص) به شیعیان و اصحاب و انصار علی بن ابی طالب (ع) اطلاق شد و به کار رفت. در دوره رسول اکرم(ص) عدهای از یاران و صحابه که با علی بن ابی طالب (ع) همگام وهمراه بودند، و آن حضرت را بر دیگران ترجیح میدادند، و او را افضل میدانستند، افرادی مانند سلمان فارسی، عمار بن یاسر و مقداد، اینان را در همان دوره شیعه علی میشناختند. بسیاری از روایات اهل سنت شاهد این سخن است. این استفاده و اطلاق در دوره پیغمبر وجود داشته و تا کنون ادامه دارد و این بسیار مهم و اساسی است. اگر این، ثابت شود دیگر مجالی برای هیاهو و نسبت دادن شیعه به عبدالله بن سبأ، نمیماند. البته بعضی منکر وجود عبدالله بن سبأ هستند و او را چهرهای افسانهای میدانند. اگر هم وجود داشته باشد از غلات است و ربطی به تشیع ندارد اگر این کلمه و اطلاق و استعمال این واژه را دوره پیغمبر داشته باشیم شواهدی را بیاوریم میدانی برای این سخنان بیهوده نیست. برخی از یاوه سرایان گفتهاند «شیعه، یک ریشه فارسی دارد» و حال آن که پژوهش تاریخی عکس آن را ثابت میکند که ریشه عربی دارد، مثلاً شهر قم ابتدا با اشعریها (شیعیان یمنی) تأسیس شد. نسلشان الان در داخل این شهر هست. آنان از ظلم حاکمان بیرون آمدند و این جا سکنی گزیدند. بنابراین خواستگاه شیعه سرزمین حجاز و نهرهای مدینه و مکه است. این است شناسنامه ما، دیگران باید برای خود شناسنامهای بیاورند! آیا ما، اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را که ریشه در مکه و مدینه دارند و از درون خاندان نبوت سر بیرون آوردند رها کنیم و دنبالهرو کسانی باشیم که بعدها و از جاهای دیگر سر بیرون آوردند؟!